نیش عقرب نه از ره کین است ؟

بانگاهی هرچند گذرا به پدیده جمهوری اسلامی درایران به وضوح این واقعیت ثابت می گردد که از بدو روی کار آمدن این رژیم ، همواره گردانندگان حکومت یکدیگر را همانند عقرب نیش زده وثابت کرده اند که اقتضای طبیعتشان همین است. دربهمن ماه ۱۳۵۷ هنگامیکه رژیم پهلوی بطور کامل سرنگون نشده بود، هنوزمیلیونها نفر درخیابانها فریاد آزادی سرمی دادند وبخاطر برقراری نظامی دمکراتیک جان فشانی می کردند ، خمینی دولت موقت تعیین کرد و فریادبرآورد فردی «صالح ، عقیده مند و با دیانت» را برگزیده است تا ریاست این دولت را برعهده گیرد. وی در سخنرانی ۱۵ بهمن ماه ۱۳۵۷ اعلام کرد:
«آقای مهندس بازرگان را که مردی است صالح و عقیده مند به دیانت ، به عنوان رئیس دولت موقت معرفی می کنم. من که ایشان را به این مقام منصوب می کنم بواسطه ولایتی است که از طرف شارع مقدس دارم. متذکر می شوم که این حکومت یک حکومت شرعی است وملت باید از او تبعیت کند.» در ادامه معرفی بازرگان ، خمینی ادامه داد:
مجددا اعلام می کنم که موافقت با دولت جناب مهندس بازرگان که دولت شرعی و دولت امام زمان سلام اله علیه است تکلیف شرعی است.»

اماهنگامیکه خمینی احساس کرد بازرگان و اطرافیانش خرده انتقاداتی به بعضی از عملکردهای شورای وقت انقلاب به ریاست بهشتی دارند، حرفهای این مرد «با دیانت» ورئیس دولت «امام زمان سلام اله علیه» را بر نتابید و چنین فرمان داد:
« این قضیه که مجلس خبرگان غیرقانونی است درزمان دولت موقت بازرگان مطرح شد. بازرگان و رفقایش پیش من آمدند و گفتند که خیال داریم این مجلس غیر قانونی رامنحل کنیم. گفتم شما چه کاره هستید که می خواهید این کاررا بکنید؟ چه سمتی دارید که بتوانید مجلس را منحل کنید؟ پاشوید بروید سراغ کارتان و از این فضولی ها نکنید.»

بعد ازکنارزدن اولین نخست وزیر«صالح وعقیده مند» نوبت انتخاب اولین رئیس جمهور«مسلمان ، مؤمن و خدمتگزار» فرا رسید. پس از جوسازیهایی که پیرامون انتخابات ریاست جمهوری صورت گرفت، سرانجام در یک انتخابات فرمایشی مردم را تشویق کردند تا دراولین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی شرکت کنند. درحالیکه بنی صدر موردتأیید خمینی قرار داشت وهم او بود که ابتدا بطور ضمنی و سپس بصورت علنی اعلام کرد بنی صدر از هر لحاظ مورد تأیید است ، اما پس از مدت کوتاهی نوبت عزل وی فرارسید و اولین «رئیس جمهورمنتخب» مورد لعن قرار گرفت. خمینی در مورد ریاست جمهوری بنی صدر در ۱۸ آذر۱۳۵۹ هنگام سخنرانی در جماران اعلام کرد:
جناب آقای بنی صدر را مردم کوچه و بازار از پاریس آوردند اینجا و رئیس جمهور کردند، برای اینکه مسلمان است ، مؤمن است ، خدمتگزاراست » . ولی هنوز مدت زمانی از ریاست جمهوری بنی صدرنگذشته بودکه خمینی در ۳۰ شهریور ۱۳۶۰ در سخنرانی دیگری در جماران در مورد بنی صدرفریاد برآورد «این آدم از اول ادعا می کرد که مسلمان است وبرای اسلام کار می کند وکذا، من هم از اول فهمیدم که دروغ می گوید.»

بدین ترتیب به دستور خمینی اولین رئیس جمهوراسلامی که «مردم کوچه و بازار» هیچوقت به پاریس نرفته بودند تا وی را به بینند از قدرت کنارزده شد. خمینی درهمان سخنرانی ۳۰ شهریور بعنوان «ولی فقیه» برمردم « منت » گذارد و چنین افاضه کرد :
چند روز دیگر مسئله انتخابات رئیس جمهوری است. باید تمام شما باکمال جدیت مردم را به دخالت دراین انتخابات دعوت کنید . اگر شماها حاضر نشوید و یک رئیس جمهور مثل بنی صدر برایتان بتراشند وهمه مارا بازی دهند همه ما مسئول هستیم.»
تو گویی در نظام «الهی» خمینی مردم فریبی و دروغگویی بدون کیفراست و شاید هم «صواب» محسوب می شود، وگرنه کدام آدم اندک باشرفی حاضر است چنین گستاخانه یک روز ادعاکند بنی صدر فردی «مؤمن و خدمتگزار» است و روز دیگر بگوید «من هم از اول فهمیدم که دروغ می گوید.» ؟ اگرخمینی از اول فهمیده بود که وی دروغ می گوید، برای او که درآن روزها حاکم بلامنازع کشورو ملت شده بود چه اجباری وجود داشت که یک فرد«دروغگو» را برمسند ریاست جمهوری بنشاند؟.

خمینی تا برهه شهریور ۱۳۶۰دوتا از اولین منتخب هایش را به بیرون از گردونه قدرت پرتاب کرده بود و حالا نوبت به اولین رئیس مجلس خبرگان ، قائم مقام ولی فقیه ، و مبتکر ولایت فقیه رسیده بود که از حلقه قدرت کنارزده شود. آیت الله حسینعلی منتظری که سالها از وی بعنوان نفر دوم جمهوری اسلامی یاد می شد و هم او بودکه با رأی خود خمینی را به درجه آیت الله العظمی ارتقاء داده بود ، بخاطر مخالفت با خودسریهای خمینی مورد تنفر کینه توزانه قرارگرفت و به دستور پیشوا تا هنگام مرگ در حبس خانگی ماند.

صادق قطب زاده نیز در زمره اولین مشاورین خمینی در پاریس و سپس در ایران بود. وی در اوائل روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی ایران به دستور خمینی پستهای کلیدی ، نظیرعضویت در شورای انقلاب ، وزیر امورخارجه و مدیر عامل رادیو تلویزیون ملی ایران را عهده داربود. صادق قطب زاده آنچنان مورد عنایت خمینی قرارداشت که هنگام برگشت از پاریس به تهران ، وقتیکه خبرنگاران احساس خمینی را از این بازگشت جویا شدند، او در نقش امین ترین فرد نزدیک به خمینی از وی پرسید: احساس شما از این بازگشت چیست و خمینی بی احساس پاسخ داد «هیچی».
صادق قطب زاده شانه به شانه خمینی از هواپیما پیاده شد و به دستور رهبر از آنچنان قدرتی برخوردارشد که یکبار درکمال گستاخی اعلام کرد اگر لازم باشد دستور می دهم اصلا رادیو تلویزیون را ببندند؟!
باگذشت زمان و یارگیریهای جدید ، مورد مصرف قطب زاده نیز به پایان رسید ونوبت اعترافات تلویزیونی اش فرارسید. وی در یک نمایش تلویزیونی اظهارداشت درنظر داشته با گذاشتن بمب خمینی را از پادرآورد و باکمک سلطنت طلبها وعربستان سعودی علیه جمهوری اسلامی ایران کودتا کند. قطب زاده نیز سرانجام به دستور خمینی اعدام شد.

علی خامنه ای توسط خمینی و هاشمی رفسنجانی به بازی گرفته شد، چراکه از دید آنها وی فرد مطیعی بود. همین خصلت به ظاهر مطیع و باطن موذیانه خامنه ای بود که بعد از مرگ خمینی، هاشمی رفسنجانی باجعل وصیتنامه خمینی موجب رهبری وی رافراهم ساخت. رفسنجانی تصور میکرد وی رهبری فاقد قدرت باقی خواهد ماند و به سیاق گذشته همه کارهارا رفسنجانی در ید خود نگه میدارد،اما چنین نشد. خامنه ای ابتدا نفوذ رفسنجانی درسپاه پاسداران را کاهش داد و به تدریج وی را از مسند قدرت کنارزد، تاجائیکه سپاه پاسداران راعلیه وی شورانید و این معمار جمهوری اسلامی را فاقد قدرت ساخت.

از آنجاکه خامنه ای به لحاظ فقهی در مرتبه ای نبود که آیت الله هاازوی اطاعت کنند ، لذا چاره ای نداشت جز اینکه قدرت سیاسی - اقتصادی و اجتماعی را هرچه بیشتر به دست افراد سپاه پاسداران بسپارد، چراکه آنها وقتی صاحب قدرت شوند هیچ «خدائی» را بنده نیستند چه برسد به آیت الله هاو سیاستمداران کشور.

بربستر نیاز خامنه ای و رقابت بین سپاهیان و آدمکشان رژیم باهدف وارد شدن به «بیت امام»، احمدی نژاد گوی سبقت را از دیگران ربود و زودتر از قالیباف و لاریجانی و رضائی به دست بوسی خامنه ای شرفیاب شد. خامنه ای نیز چند صباحی سرمست از کنارزدن رقبا، به تجلیل از احمدی نژاد پرداخت اما این وصلت نیز همانند برگزیدگان دوره خمینی چندان دوام نداشت.

اکنون احمدی نژاد از سوی خامنه ای و اطرافیانش به فراماسونری ، جن گیری و جادوگری و نزدیکی با صهیونیستها و غربی ها متهم شده است . احمدی نژاد نیز بر طبل رابطه مستقیم با امام زمان می کوبد و واسطگی خامنه ای با امام غایب را زیر سئوال برده است. بدون شک این بار نیز کشمکشها و صف بندیها بدون تصفیه های خونین و حبس و حصر پایان نخواهد پذیرفت. ما از توضیح بیشتر پیرامون کشتاربخشی از حاکمیت نظیر «جنبش سبز» توسط جناح حاکم ویا به زندان افکندن جریان «اصلاح طلب» و ده ها موارد مشابه دیگرخودداری می کنیم . چراکه همه درجریان امر قرار دارند.

نباید فراموش کنیم دروغهایی راکه خمینی وسایر رهبران رژیم بدون وقفه به آن مبادرت ورزیده اند بخشی از ایدئولوژی آنها می باشد.از اینرو تا حکومت اسلامی در ایران سرکار است ، رهبران رژیم همچون گذشته به «وظایف الهی» خود که همانا دروغگویی ، عوام فریبی و نیرنگ است ادامه خواهند داد.

در مذهب شیعه اثنی عشری اصلی بنام «تقیه» یا دروغ واجب وجود دارد که رهبران جمهوری اسلامی ایران از ابتدای قدرت گیری تمام اعمال خودرا براین اصل استوار ساخته اند. خمینی در این باره گفته است:
واجب بودن تقیه از روشن ترین احکام عقلی است . معنی تقیه این است که انسان حکمی را برخلاف واقع بگوید یا عملی را برخلاف میزان شریعت بکند برای حفظ کردن خون یا ناموس یا مال خود از این جهت خود امامان نیز گاهی یک حکم رابطور تقیه برخلاف دستورات صریح خدا می دادند برای اینکه دربین خود شیعیان اختلاف شود ومخالفان نفهمند که اینها احکامشان از یک چشمه آب میخورد،چنانکه درحدیث است که زراره گفت از امام جعفرصادق چیزی را پرسیدم و جوابی داد، ولی دیگری که آمد و همان را پرسید جواب دیگری شنید و باز دیگری آمد وهمان را پرسید و جواب سه نفر از شیعیان که یک چیز را پرسیدند سه جواب دادید؟ فرمود برای آنکه اختلاف بین آنها افتد و شناخته نشوند- کشف الاسرارصفحه ۱۲۸ و۱۲۹»

اینجاست که بیاداین شعر میرزا تقی آق اولی می افتیم که گفته است :

پایه ی كاخ حیات ما ، كج از بنیاد بود
صحن كج شد، بام كج شد، در كج و دیوار كج


A.C.P- Postfach 12 02 06-60115 Frankfurt am Main-Germany

Fax: 00-49-221-170 490 21

Web Site: http://www.iranian-fedaii.de

E-Mail: organisation@iranian-fedaii.de

سایر مقالات:

باراک اوباما ارتجاع شیعه را به ارتجاع سنی ترجیح می دهد

عقب نشینی میرحسین موسوی و مطالبات جنبش اصیل مردم ایران

تشویق مردم به آرامش به نفع کدام طبقه است ؟

پرده دیگری از اعمال ددمنشانه آدم نمایان رژیم جمهوری اسلامی ایران - زجرنامه ی بهاره مقامی یکی از شقایق های له شده ی ایران ، قربانی تجاوز در زندان

جنگهای کوچک ـ قدرتهای بزرگ به قلم Patrick Cockburn

lموضع غرب در برابر رژیمی که قوانین بین المللی رابه سخره گرفته است

شیلی ۱۹۷۳ - ۱۱ سپتامبر دیگری

وضعیت فاجعه بار زندان کهریزک به قلم یکی از آزادشدگان این اردوگاه فاشیستی

چه کسانی حقایق را تحریف می کنند ؟

یادی از رفیق صفرخان (صفر قهرمانیان) به مسعود بهنود که علیرضا نوریزاده و ناصر مستشار هم بخوانند

پیرامون عناصر مرموز و طرز کار خبرچینهای رژیم جمهوری اسلامی ایران- درباره سایت مشکوک اعتراض و همکاری سربلند گرداننده این سایت با رژیم

ناگفته‭ ‬هایی‭ ‬در‭ ‬باره‭ ‬قتل‭ ‬شاپور‭ ‬بختیار‭ ‬در‭ ‬مصاحبه‭ ‬با‭ ‬سخنگوی‭ ‬سازمان‭ ‬چریکهای‭ ‬فدای‭ ‬خلق‭ ‬ایران‭ ‬حسین‭ ‬زهری (بهرام‭(

اکثریت‭: ‬چرچیلیسم‭ ‬یا‭ ‬رسیدن‭ ‬به‭ ‬قدرت‭ ‬به‭ ‬هر‭ ‬شکل- نامه به رفیق بهرام - حسین زهری و پاسخ رسیده‬

 چرا سربازان گمنام امام زمان رفیق بهرام - حسین زهری را هدف تبلیغات سوء خود قرار داده؟

چرا خائنین اکثریتی هر روز گستاخ تر می شوند؟ اظهارات رفیق حسین زهری در باره چاپخانه مخفی سازمان

وضعیت کنونی و جناح بندیهای درونی رژیم جمهوری اسلامی

خمینی چه گفت؟ خمینی چه کرد؟ (در باره دانشگاهها) قبل از به قدرت خزیدن بعد از به قدرت خزیدن

سایت «صدای مردم» متعلق به وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی ایران است

نوار گفتگوی هدایت اشتری لرکی معاون ساوامادر فرانسه با حبیبیان معاون ساواما در تهران

اسناد تبهکاریهای سربازان گمنام امام زمان

به کوبا دست نخواهید یافت - به قلم فیدل کاسترو

ماهوشیاری خودرا از دست نخواهیم داد-درباره ایرج مصداقی تواب و همکار رژیم جمهوری اسلامی ایران


حسین زهری ۱ حسین زهری